چه مداخلات فرهنگی برای تحریک توسعه لازم است؟ - ورزش من و تو

همانطور که در شرح پشت جلد آمده است: در این کتاب نویسنده استدلال می نماید که فرهنگ - به مثابه یک امر مستقل - می تواند به اسم نیروی محرکه ای قوی برای توسعه پایدار عمل کند و در عرصه های مختلف نوآوری ها را توسعه دهد. استفاده از لفظ می تواند به این معنی است که فرهنگ الزاما قرار نیست که نیرو محرکه توسعه پایدار باشد. شاید فرهنگ هایی از جمله اشکال نوآورانه آن در جهت توسعه پایدار نباشند. مطمئنا فرهنگ های تجاری تر، ظاهری تر و حتی مخربی وجود دارند که در ترویج توسعه پایدار نقش عمده ای ندارند، چه رسد به اینکه فرآیندی را برای احیای جامعه توسعه و بسط دهند.

سوال اساسی در این اثر این است که چه نوع فرهنگی شکل خاصی از توسعه را ترسیم می نماید؟ و در پی این سؤال است که سؤالات دیگری هم مطرح می گردد: چه نوع فرهنگی در حال حاضر غالب است؟ در طول چند سال گذشته (بسته به افق زمانی؛ دهه، قرن یا هزاره) فرآیند توسعه با چه مشکلاتی روبرو بوده است و نقش فرهنگ در این تحول چه بوده است؟ نوآوری فرهنگی و نوآوری ها در فرهنگ کدام یک برای تغییر خط سیر توسعه به سمت آینده مطلوب ارجحیت دارند؟ و درنهایت، فقدان نوع مشخصی از گونه های نوآوری فرهنگی چه پیامدهایی برای یک گذار عظیم در قرن بیست و یکم خواهند داشت؟

این اثر در حقیقت حاصل پژوهش در زمینه سیاستگذاری های عمومی با توجه ویژه به سیاستگذاری های فرهنگی است که در چندین کشور برای یک پرسش اساسی صورت گرفته است؛ چه مداخلات فرهنگی ای برای تحریک توسعه لازم است؟ کتاب برای رسیدن به پاسخ این پرسش ها در هفت فصل اصلی تدوین شده است. در فصل اول با اسم قدرت فرهنگ مولف نقش فرهنگ را در دو مفهوم متفاوت مطالعات توسعه یعنی فرهنگ و توسعه و توسعه فرهنگی مورد توجه قرار داده و در کنار آن راستاهای تکامل این دو را به وسیله اسناد سازمان های بین المللی برای مخاطب تبیین می نماید.

در فصل دوم با اسم در پس داستان چیست مولف به ارائه زمینه ای نظری و تاریخی در باب توسعه پرداخته و نگاهی هم به نظریه تغییر داشته است. در همین فصل است که او استدلال هایی را هم درباره سبک های حکمرانی فرهنگی که در ادامه به شرح بیشتر آن ها می پردازد ارائه می نماید.

رویکردهای نظری اسم فصل سوم کتاب است که به تعریف مفاهیم اولیه ای چون عدم نوآوری ها، نوآوری ها، خلاقیت، نوآوری های اجتماعی، کارآفرینی اجتماعی و نوآوری ها در فرهنگ اختصاص یافته است این مفاهیم اولیه با یکدیگر دارای ارتباط متقابل هستند و درک این ارتباط برای فهم این اثر لازم است.

فصل چهارم با اسم سیاست گذاری های عمومی و نوآوری به تحلیل مدل های نظری سیاست گذاری فرهنگی می پردازد تا به این پرسش پاسخ دهد که آیا نوع خاصی از این سیاستگذاری ها وجود دارد که به پرورش نوآوری بپردازند یا خیر. در این فصل بعلاوه اسناد سیاستگذاری فرهنگی با هدف مقدار تمایلشان به نوآوری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته اند. نمونه مورد تحلیل در این فصل برای تحلیل بازخورد گونه های نظری سیاست های فرهنگی کشورهایی نظیر کرواسی، کوبا، فلاند، فرانسه، لاتویا، سوییس، انگلستان و آمریکا بوده اند.

در فصل پنجم با اسم در راستا اجرا: نمونه هایی از روش های خوب نوآوری ها در فرهنگ مولف کوشش دارد با بیان نمونه های عملی نوآوری های فرهنگی در سطح دنیا، به بیان مواردی الهام بخش برای پیشتیبانی از پژوهش هی سطح دنیا بپردازد. این فصل نمونه های منتخب از نوآوری ها در مقیاس خرد تا نمونه هایی را که به طور بالقوه ممکن است باعث تغییر سیستمی شوند در برمی گیرد.

سازمان مدل های سیاست گذاری؛ راستای رو به جلو اسم فصل ششم کتاب است که به ارائه جمع بندی هایی در زمینه تحلیل سیاستگذاری عمومی و در پی آن توصیه هایی برای سیاستگذاری در راستا نوآوری می پردازد. خاتمه در فصل هفتم با اسم چه آموختیم و از اینجا به کجا خواهیم رسید؟ به بیان اهمیت نقش فرهنگ به اسم یک عامل رشد بسیار موثر در نظام سیاست گذاری پرداخته می گردد.

فرهنگ، نوآوری، توسعه؛ تاثیر فرهنگ در سیاست گذاری عمومی نوشته دانیلا آنجلینا جلینسیک با ترجمه حجت الله خدری غریب وند و علیرضا جابری در 180 صفحه، شمارگان 500 نسخه و قیمت 35 هزار تومان به همت نشر نقد فرهنگ در اختیار علاقه مندان قرار گرفته است.